تصفیه فاضلاب استهبان نعمت یا نقمت؟
مدتی است که بحثِ احداث تصفیه خانه فاضلاب در شهرِ استهبان با بودجهای میلیاردی به طور جدی آغاز شده و همگان شاهد حفاریهای عمیق و گسترده شهر به منظور لولهگذاری، جهتِ انتقال فاضلاب از سطحِ شهر و سپس هدایت به بیرون، جهتِ انتقال به تصفیهخانه استهبان بودهایم.
از آن زمان تا بحال، کمتر شنیدهایم که کسی نقدی بر این طرح نماید و بر عکس از مزایا و امتیازات آن به خصوص با درجِ بنرهایی در سطح شهر، سخنها رانده شده است. اما اگر بخواهیم به صورت علمی، نظری بر آن اندازیم متوجه خواهیم شد که این طرح نه تنها واقعهای مثبت در حل مشکلات استهبان نخواهد بود بلکه در دراز مدت، باعث خشکی و خشک شدن منابع آبی استهبان و طبعا کوچ اجباری مردمش به دلیلی بی آبی خواهد شد. شاید تعجب کنید که چگونه این اتفاق خواهد افتاد؟ ادامه مطلب را بخوانید:
ابتدا خوب است بدانیم به چه منظور و به چه دلیلهایی تصفیه فاضلاب در یک شهر باید انجام شود:
۱- از نظر بهداشتی: چنانچه سلامت مردم به دلیل دفع غیر بهداشتی فاضلاب به خطر افتاده و مردم شاهد بروز بیماریهای مرتبط باشند و مطالعات بهداشتی نیز همین مورد را تایید کرده باشد.
۲- از نظر زیست محیطی: چنانچه فاضلاب یک شهر، باعث به خطر افتادنِ محیط زندگی از جمله آلوده شدن آبهای سطحی یا زیرزمینی آن یا تغییر در اقلیم طبیعی منطقه باشد
۳- از نظر اقتصادی: چنانچه تصفیه فاضلابِ یک منطقه با توجه به همه جهات از نظر اقتصادی مقرون به صرفه باشد
۴- از نظر فرهنگی و اجتماعی: مردمِ آن منطقه نیاز به تصفیه فاضلاب خود را به طور جدی احساس کرده و نگرانیها و مشکلات اجتماعی و فرهنگی در عدم تصفیه فاضلاب بوجود آمده باشد
۵- از نظر معیارهای زمین شناسی: زمینِ آن منطقه توانایی جذب و تصفیه فاضلاب در صورت استفاده از چاههای جذبی را نداشته باشد یا آبهای سطحی در عمق کمی از سطح زمین قرار گرفته باشد که زمین، زمان کافی یا قدرت لازم برای پالایش فاضلاب را نداشته باشد
حال به نظر شما کدامیک از جنبههای پیشگفت در مورد استهبان صدق میکند که مسئولین امر را وا داشته تا اجرای طرح تصفیه فاضلاب استهبان را آغاز نمایند؟؟؟؟
اجازه دهید از یک جهت دیگر به موضوع بنگریم:
در مهندسی محیط زیست، شهر پایدار را شهری میدانند که نیازهای زیست محیطی از جمله آب خود را به صورت چرخه (دایره ای شکل) بتواند تامین کند یعنی آبِ مصرفی مجددا در سیستم تامین آب قرار گیرد و میزان کمبود نیز توسط باران یا منابع مستمر و همیشگی دیگری جبران شود و چنانچه شهری از این حالت خارج شده و به صورت خطی و نه دایرهای درآید یعنی مثلا آبِ یک شهر از یک طرف از منابع زیر زمینی تامین شده و از طرفی دیگر به بیرون از حوزه آبخوان داری هدایت شود مثل ظرفی باشد که از بالا میزانِ آبِ مشخصی وارد شده و از پایین مقدار بسیار بیشتری از آن خارج شود، این شهر به هیچ عنوان پایدار نخواهد بود بلکه باید انتظار از بین رفتن آنرا داشته باشیم. در مورد استهبان هم همین وضعیت، صادق است.
البته اقلیمها متفاوت است و برای اقلیمی چون استهبان که سطح آب زیرزمینی پایینی دارد و نسبتا کم آب و بدون منابع آبی روان و رودخانه دائمی همراه با خاکی با قدرت جذب بالای آب است وضعیت را بررسی می کنیم:
معمولا ۸۰ درصد آب مصرفی شهر تبدیل به فاضلاب میشود که جهت تغذیه سفرههای زیرزمینی با توجه به استدلال ذکر شده باید به زمین بازگردد تا مجددا وارد چرخه بازیابی سفرههای آب زیرزمینی گردد و ۲۰ درصد باقیمانده که توسط باران تامین میشود که برای استهبان در همه دوره ها به طور متوسط ۲۵۰ میلی متر باران کافی بوده است. حال اگر با اجرای تصفیهخانه فاضلاب استهبان، کلیه فاضلاب شهری به جای ورود به زمین به تصفیهخانه منتقل شود چه اتفاقی می افتد؟ پاسخ آن است که با این کار، چاههای جاذب را حذف کرده و سهم ۸۰ درصدی تامین منابع آب زیرزمینی را از بین بردهایم و از آنطرف فاضلاب را به تصفیه خانه، هدایت نموده و پس از تصفیهی آن به پایین دستِ تصفیهخانه منتقل نموده به مصرف کشاورزی میرسانیم پس عملا تامین آب شهر استهبان را از چرخه ای بودن به خطی بودن، تبدیل کرده و شهر را از حالت پایدار خارج نموده ایم که باعث خواهد شد در چند سال آینده منابع تامین کننده آب استهبان رو به خشکی گذارد.
از طرفی مستحضرید که بافت خاک استهبان بیش از ۵۰۰ سال است که محیط پذیرنده فاضلاب خانگی مردمش بوده و به طور بسیار خوبی نسبت به تصفیه فاضلاب چاههای جذبی کارایی دارد که بر اساس بیانات بعضی از دست اندرکاران، اجرای تصفیه خانه فاضلاب استهبان دوره طرح تصفیه خانه ۳۰ ساله دارد (یعنی عمر مفید آن سی سال می باشد)که با صرف میلیاردها تومان اعتبار قرار است به انجام برسد در حالیکه طبیعت به راحتی و بدون هیچ هزینهایی حداقل ۵۰۰ سال است که این خدمت را به مردم استهبان کرده و بدون شک از این پس هم خواهد نمود.
اگر از دیدگاه بهداشتی هم به موضوع نگاه کنیم سوال اینجاست که ضرورت اجرای تصفیه فاضلاب استهبان چه بوده و ورود فاضلاب خانگی به چاههای جذبی در کدام مورد باعث بروز مشکلات بهداشتی شهروندان شده که پاسخ کاملا منفی است و شواهد میدانی کاملا گویاست که هیچ مشکلی از این جهت وجود ندارد.
در خصوص به خطر افتادن وضعیت محیط زیست استهبان هم ورود فاضلاب شهری به چاههای جذبی تاکنون کدام تحقیقات علمی و نتایج پژوهشها نشان از به خطر افتادن موازین زیست محیطی شهر را دارد؟ و یا بر عکس پس از راه اندازی تصفیه خانه فاضلاب در ورودی استهبان که قطعا بوی منتشره تصفیه خانه و همچنین در اطراف دریچه آدم روهای خطوط انتقال و مشکلات عدیده دفع لجن تولیدی که به شدت هم آلوده است قطعا باعث بروز مخاطرات جدی زیست محیطی در طولانی مدت خواهد شد.
ضمن آنکه میزان تبخیر در شهری مانند استهبان هم بسیار بالاست و این میزان نزدیک به یک سوم آب موجود در سطح زمین در فصول گرم سال است که نگهداری فاضلاب در لاگونهای مربوطه و همچنین سیستمِ لجن خشک کُن باعث می شود که میزان زیادی از آب فاضلاب هم تبخیر شود که در این صورت هم هدایت الکتریکی پساب تصفیه شده بالا رفته که در کشاورزی با مشکل روبرو خواهد شد و هم بی خود و بی جهت، نسبت به اتلاف و از بین رفتن آب بر اثر تبخیر اقدام می شود.
از طرفی دیگر همگان میدانند که خاک، دارای حفرههایی است که از آب پوشیده شده و چنانچه بر اثر برداشتِ بی رویه یا قطع ورودی آب به لایههای پایینی، خاک، خالی از آب شود زمین، به تدریج و بر اثر فشار وارده، شروع به فرونشست می کند و به مرور زمان، این نشستها باعث پدیدهای به نام زلزله خاموش میگردد که در ابتدا زیرساختهای شهری را نابود میکند و سپس و در ادامه، ساختمانها را و پس از آن ایجاد فروچاله ها و بلعیده شدن زمینها را شاهد خواهیم بود.
فرونشستِ زمین هم به گونهایست که پس از مدتی خطوط اصلی آب و حتی گاز می شکنند و در ادامه، بروز انفجارهایی به دلیل نشت گاز نیز دور از انتظار نخواهد بود.
حال خود قضاوت فرمائید که آیا سیستم تصفیه فاضلاب استهبان قرار است گره گشا باشد یا گره افزاست؟
سیدمحمدحسین صداقت کشفی
http://kashfi.blogfa.com/post/134
سلام
مطلب جالبی بود ولی این نکته رو هم مد نظر بگیرید اگر به خاطر تصفیه خانه فاضلاب چاه های نزدیک به محوطه شهر استهبان و همچنین دیگرچا ها استفاده نشن میتونه بسیار مفید واقع بشه
اگه اینطور هست پس تمام فاضلابهای شهری باید جمع شود.مزاح نفرمایید عزیز جان