مرکز آموزش عالی استهبان در سال ۱۳۹۰ با مجوز دفتر برنامه ریزی و گسترش آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تاسیس و بدون فضای دانشگاهی، هیأت علمی و … شروع به جذب دانشجو نمود.
این مرکز در گوشهای از دبیرستانی فرسوده راهاندازی شد. بدیهی است که طرحهای اجرایی اینگونه آغاز و در ادامه تکمیل میشود اما باید توجه کرد که هرچند تاسیس دانشگاه در پیشرفت یک منطقه اثر شگرفی دارد؛ ولی مانند هر پروژهی دیگری نیاز به طرح توجیهی دارد تا اهداف تاسیس، مسیر رشد و جایگاه دانشگاه در نقشه جامع علمی کشور را روشن کند. اما در همان ابتدا به نظر می رسید طرح توجیهی منصفانهای در این زمینه وجود ندارد.
دانشگاه تازه تاسیس در پیشانی شهر قرار گرفته بود؛ فضای سبز آبشار حقیقتا به عنوان حیاط مرکز آموزش عالی مورد توجه دانشجویان بود. دانشجویانی که با فرهنگ بومی شهر استهبان ناآشنا بودند و البته چون نام پرطمطراق دانشگاه دولتی را به یدک میکشیدند؛ تاثیر پذیریای از فرهنگ عمومی و البته مترقی مردم استهبان بهویژه در مراعات پوشش اسلامی نداشتند. در همان زمان اعتراض کردیم تاهم برای پایداری و هم برای رفع این مشکل که به طور محسوس وضعیت فرهنگی شهر را تحت تاثیر قرار داده بود مکان مناسبی برای دانشگاه اندیشیده شود. اما مورد توجه قرار نگرفت. و برای حفظ این دانشگاه هزینههای مادی و معنوی فراوانی به شهر تحمیل گردید.
در سال ۱۳۹۴ شورای عالی انقلاب فرهنگی در راستای اجرایی کردن نقشه جامع علمی کشور سیاستها و ضوابط اجرایی حاکم بر آمایش آموزش عالی در جمهوری اسلامی ایران را تصویب کرد. بر اساس این سند به وزارت عتف مکلف شد تا به منظور ساماندهی واحدهای آموزش عالی، مؤسسات آموزش عالی را تجمیع و ادغام کند؛ به نحوی که پاسخگوی نیازهای منطقهای بوده و منجر به کاهش هزینههای سربار و ارتقای کیفی خدمات شود. در همین راستا تصمیم برآن شد که مرکز آموزش عالی استهبان به دانشگاه فسا، و پس از پیگیریها به دانشگاه شیراز الحاق شود.
در طرح آمایش آموزش عالی بنابراین است تا وزارت عتف به منظور پاسخگویی به نیازهای گوناگون کشور در بخشهای مختلف، طرح مأموریت گرایی مؤسسات آموزش عالی را با توجه به سطوح عملکردی بین المللی، ملی، منطقهای و خاص تدوین کند و پس از تصویب به اجرا درآورد. در واقع این سند، از وزارت عتف می خواهد با استفاده از ظرفیت دانشگاههای مادر، مراکز آموزش عالی را ساماندهی کند. از طرفی وزرای عتف هم تاکید کردند که اجرای این سیاستها به معنای تعطیلی هیچ واحد دانشگاهی نیست بلکه به معنای تقویت مراکز آموزش عالی، کیفیت بخشی به آموزش در دانشگاههای کوچک تعیین رسالتها و مأموریتهایی برای واحدهای دانشگاهی ذیل دانشگاههای مادر است. در این فرآیند باید اعضای هیأت علمی و رشتههای دانشگاهی متناسب با مأموریت؛ توزیع شوند.
بدیهی است که نباید در اجرای سیاستهای کلی و تحقق نقشه جامع علمی کشور مانع تراشی شود. اما در مسأله مرکز آموزش عالی استهبان به نظر می رسد اجرای نقشهجامع علمی و پایبندی به سیاستهای آمایش آموزش عالی بهانهای برای تعطیلی این مرکز شده است. قرار بر این بود که مراکز آموزش عالی ادغام شوند تا ضعفهای آنها برطرف شود، رسالت محور شود، کیفیت بخشی در آموزش اتفاق بیافتد ، اما خلاف این اتفاق افتاد و ما شاهد ضعیفتر شدن این مرکز هستیم.
هنوز دو سال از الحاق تکلیفی مرکز آموزش عالی به دانشگاه شیراز نمیگذرد و متأسفانه شاهد تعطیلی رشتههایی و عدم پذیرش دانشجو هستیم اما جذب هیأت علمی یا تاسیس رشتهی متناسبی را نمیبینیم.
انگار دانشگاه شیراز متوجه مسئولیتهای خود نسبت به این واحد دانشگاهی نیست و مرکز آموزش عالی استهبان را چونان فرزند ناخواندهای میپندارد که در آن منافعی ندارد و طوری رفتار میکند که بود و نبود این مرکز در هویت و یا مأموریتهایش خللی ایجاد نخواهد کرد.
فرافکنی مسئولیتهای ذاتی دانشگاه و مطرح کردن مواردی مانند نبود خوابگاه، استیجاری بودن، مطالبه کردن موارد نامعقول و ناتوانی در انتصاب مدیر نشان میدهد که دانشگاه شیراز، باجخواهانه، حاضر نیست مسئولیت خود را نسبت به مرکز آموزش عالی استهبان را بر عهده بگیرد.
بنابراین لازم است مسئولین شهرستان نسبت به بهانهجویی دانشگاه شیراز واکنش نشان داده و مسئولین دانشگاه شیراز را به اجرای قانون وادار و از تضییع حق شهرستان جلوگیری نمایند.
لازم به ذکر است که اعتراض به وضعیت فرهنگی دانشگاه نباید منجر به سکوت و انفعال در مقابل به تعطیلی کشاندن دانشگاه باشد بلکه همین وضعیت نیز ناشی از رها شدگی و تضعیف مرکز آموزش عالی استهبان توسط دانشگاه شیراز بوده و حل آن از مجرای تقویت مرکز آموزش عالی میگذرد.
شراب ای برادر اگر پاک نیست / گنه از من و توست، از تاک نیست!
محمدباقر حسینی / اول شهریور ۱۴۰۲