کریم پور شیرازى و رقص مرگ در آتش

صفدر دوام

به گواه تقویم تاریخ مطبوعات کشور ٢۴ اسفند ماه سالروز آتش زدن روزنامه نگار مبارز امیر مختار کریم پور شیرازى مدیر روزنامه ” شورش ” مى باشد.
او در سال ١٢٩٩ در روستاى دهویه بخش رونیز استهبان متولد شد و دوران کودکى را در محله سید شمس الدین استهبان گذراند دوران تحصیل کریم پور در مقطع ابتدایى در مدرسه شیخ مغربى و زیر نظر معلمین جاودان یاد سید روح الله کشفى ، منصورى و الهى بود. دوران تحصیل و جوانى کریم پور زوایاى مختلفى دارد که علاقه مندان مى توانند به کتاب ارجمند دوست محقق و پژوهشگر سخت کوش محمد رضا آل ابراهیم با عنوان ” زندگى و مبارزات کریم پور شیرازى ” مراجعه نمایند .

 

امیرمختار کریم پور

به گواه افراد همروزگار نوجوانى این روزنامه نگار در عهد جوانى دست به قلم داشته و شعر و نوشته هایى نیز از آن روزگار بجا گذاشته است . امیر مختار کریم پور شیراز نخستین شماره نشریه خود یعنى “شورش ” را در بهمن ماه ١٣٢٩ خورشیدى در تهران منتشر کرد و پس از آن این هفته نامه به دلیل مبارزه علنى با حکومت و شخص شاه به محاق توقیف رفت . اما او با عناوین دیگر نظیر فریاد ایران ، قیام ملت ، مرد وطن ، نداى البرز و مهر میهن کار مطبوعاتى خود را آمیخته با مبارزه ادامه داد! مرحوم کریم پور موفق شد ٨٨ شماره نشریه شورش را تا ٢۴ مرداد ماه ١٣٣٢ منتشر کند و در ٢۶ مهر ماه به جرم هوادارى دولت دکتر مصدق دستگیر کردند ! سال انتشار نشریه ” شورش از جمله بدترین سال‌های زندگی سیاسی این ملت بود، چون از یک سو، ملت ایران به رهبری دکتر مصدق فریاد «ملی شدن صنعت نفت» را بلند کرده بود، و از طرف دیگر، سپهبد رزم‌ آرا، نخست‌ وزیر وقت، تلاش می‌کرد تا این فریاد خروشان را در نطفه خفه کند و در چنین شرایطی بود که کریم پور قیام کرد و در سرمقاله نخستین شماره روزنامه شورش مورخ ۲۳/۱۱/۲۹ نوشت: «… یک بار دیگر با کمال صراحت و مردانگی آشکارا و علنی فریاد می‌زنم: ای مردم، اگر طالب سعادت خویش و خوشی ایران و ایرانیان هستید، چاره منحصر به فرد، فقط یک شورش و انقلاب خونین است. در صورتی که از مرگ سرخ بترسید، با روی سیاه و در برابر کاخ‌های سفید سر به فلک کشیده، از گرسنگی و بدبختی خواهید مرد. باید بین مرگ شرافتمندانه و زندگی ننگین یکی را انتخاب کنید من که مرگ شرافتمندانه را انتخاب مى کنم ”
سرمقاله هاى شورش که توسط خود کریم پور نوشته می‌شد از اهمیت فوق‌العاده‌ای در میان سایر مطالب روزنامه برخوردار بود که سایر مطالب روزنامه را تحت‌الشعاع قرار می‌داد. اصولاً بیشترین شهرت کریم پور به خاطر نوشتن همین سرمقاله‌هایش بود. «من به قرآن مجید سوگند یاد کرده‌ام که چیزی جز به منفعت ملت ایران نگویم و سطری جز برای آسایش مردم ننویسم. او در یکی دیگر از سرمقاله‌هایش نوشت: ای مردم، اگر طالب سعادت خویش و خوشی ایران و ایرانیان هستید، چاره منحصر به فرد، فقط یک شورش و انقلاب خونین است!
سرانجام کریم پور شیرازی به عنوان اعتراض پنج روز اعتصاب غذا کرد و در این مدت به حدی ضعیف و لاغر شده بود که قدرت نشستن و حرف زدن هم نداشت . دکتر سیدعلی شایگان و دکتر صدیقی که به کریم پور شیرازی شدیداً علاقه داشتند، نزد او رفتند از وی خواستند که اعتصاب غذای خود را بشکند، ولی او با تمام احترامی که نسبت به این دو نفر قایل بود، تسلیم نشد.

امیرمختار کریم پور

چون در اثر اعتصاب غذا وضع مزاجی کریم پور شیرازی وخیم شده بود، سرتیپ تیمور بختیار فرمانده لشکر ۲ زرهی شخصاً بالای سر او آمد و او هم از کریم پور شیرازی خواست که غذا بخورد، ولی چون دید این روزنامه‌نویس مبارز یکدنده تسلیم نمی‌شود، دستور داد او را به بهداری لشکر ۲ ببرند. کریم پور را با آمبولانس به بیمارستان بردند و به هر ترتیبی بود وی را راضی کردند که اعتصاب غذایش را بشکند و سوپی برای او آوردند، ولی به علت آنکه ده روز غذا نخورده بود، سوپ را برگرداند و حتی روزهای بعد هم معده او هیچ غذایی قبول نکرد. تا این که یک روز آمبولانس جلو بهداری توقف کرد و چند دقیقه بعد کریمپور شیرازی را با برانکارد، داخل آمبولانس گذاشتند و در همان حال بیماری، او را به سوی دادگاه نظامی بردند پرویز خطیبی مدیر روزنامه حاجی بابا می‌گوید: ما همه نگران وضع او بودیم. نیمه‌های شب بود که ما و سایر زندانیان به صدای شلیک دو گلوله از خواب بیدار شدیم. آن شب هر چه از نگهبانان پرسیدیم، جواب صحیحی به ما ندادند. اما فردا صبح گفتند که دیشب کریمپور شیرازی می‌خواست فرار کند که نگهبانان به سوی او تیر خالی کردند، و وقتی دستگیر شد او را به شدت کتک زدند. اتهام فرار به کریم پور شیرازی، آن هم با آن حال بیماری و ضعف شدید که حتی نیروی راه رفتن را نداشت، از آن حرف‌ها بود!
قبلاً هم چند‌بار به بهانه کریم پور شیرازی می‌خواسته فرار کند، او را اذیت و آزار کرده بودند. یک روز گفتند او به‌عنوان بالش یک پالتوی سربازی را زیرسرش گذاشته و قصدش آن بود که نیمه شب پالتوی سربازی را پوشیده از زندان لشکر فرار کند. آنها هیچ فکر نمی‌کردند که هیچ آدم عاقلی نمی‌تواند شبانه‌ فقط با پوشیدن یک پالتوی سربازی روی لباس معمولی از زندان فرار کرده و بعد هم از در محوطه لشکر و در مقابل چشم نگهبانان خارج شود.
ما زندانیان سیاسی همگی نگران حال کریم پور بودیم و از همه افسران و سربازان و نگهبانان در‌باره وضع او سوال می‌کردیم، تا آنکه گروهبان ساقی در میان بهت و حیرت و تاثر گفت: کریم پور شیرازی که موفق به فرار شده بود، خودش را با نفت بخاری داریوش فروهر آلوده کرده و آتش زده است. کریم پور، در مدت حبس و در طول محاکمات ظالمانه، چندین‌بار از شدت و فشار شکنجه‌های زندان‌ بان‌ها، دست به خودکشی زد و یک‌بار رگ گردن خود را با تیغ ژیلت برید! ساعت ده صبح آمبولانس آژیرکشان به طرف بیمارستان شماره یک ارتش رفت و ما دانستیم که این آمبولانس حامل جسد کریم پور است. کریم پور شیرازی ساعت ۳ بامداد روز دوشنبه ۲۴ اسفند ماه ۱۳۳۲ در میان شعله‌ های آتش سوخت ساعت ده صبح به بیمارستان برده شد و ساعت ۴ بعد از ظهر همان روز، خبر شهادت او منتشر شد و آنگاه این خبر دهان به دهان نقل شد که: به دستور اشرف، ابتدا کریم پور را با گلوله زدند و سپس پیکر نیمه‌جانش را آتش زدند و او را در میان شعله‌های آتش سوزاندند و بدین‌ترتیب، دست به انتقام‌ جویی از نیش قلم یک روزنامه‌ نگار زدند. در سالهاى اخیر زندگى نامه این روزنامه نگار به همت دکتر على اکبر ولایتى بعنوان شوراى مؤلفان کتب درسى در کتاب تاریخ مقطع متوسطه برگرفته از کتاب جناب آل ابراهیم گنجانده شده است.