ارتزاق رسانه

روزنامه نگاری و رسانه های خبری-تحلیلی همانند همه ی مشاغل موجود نیاز به بازدهی مالی برای تداوم حیات و ادامه فعالیت دارد.
اصولن سود مالی برای هر بنگاه اقتصادی و انتفاعی حکم هوا برای نفس کشیدن دارد و اگر روزنامه نگار نتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد، هم خودش و هم جامعه دچار مشکل می شوند.

برای درک بهتر این ماجرا ابتدا لازم است راه های درآمد رسانه ها را بشناسیم.
رسانه ها و به ویژه روزنامه معمولن از سه روش کسب درآمد می کنند.

گیشه و فروش روزنامه

این روش بهترین راه کسب درآمد روزنامه و نشریات است. چرا که برای جذب مخاطب مجبور هستند صدای مردم باشند و رسالت خود را به خوبی انجام برسانند.
روزنامه ها و رسانه هایی که از فروش لایسنس، حق عضویت یا فروش نسخه های منتشر شده به کسب درآمد می پردازند، برای جذب مخاطب خود ناگزیر به انتشار اخبار و مطالبی هستند که حتی چند گام از پچ و پچ کوچه و بازار منتقدانه تر باشند و در انتشار اخبار داغ و دسته اول تلاش کنند.

این سرک کشیدن به حیاط خلوت مسئولین و مدیران، بزرگترین خدمت رسانه و مطبوعات به عنوان چهارمین رکن دموکراسی به مردم و جامعه است.

اما این میدان مرد کهن خویش را می طلبد. مسیری است بس دشوار و پر مانع. کم نبوده اند کسانی که به جرم پاره کردن چرت غفلت مدیران یا فریاد دزد دزد سر از دخمه زندان و بازداشت درآورده اند. بسیار زبانهای سرخ که سر سبز منتقدان را به باد داد. کریمپور شیرازی (مشهور به شورش) همشهری شهیر و شهید این دیار نمونه ای درخشان در سپهر روزنامه نگاری انتقادی است.

و از سوی دیگر، اگر منتقد و رسانه ای که در پی ارتزاق از فروش است از دایره انصاف خارج شود تبدیل به نشریه ای زرد و بی ارزش می شود.

به جرات می توان گفت این مشی سخت ترین و پاکترین نوع روزنامه نگاری است.

جذب تبلیغات و آگهی

این روش کسب درآمد نیز راهی متداول و مرسوم بین روزنامه نگاران و رسانه داران به حساب می آید. راهی که خواسته یا ناخواسته روزنامه نگار را مجبور به جذب مخاطب می کند. چرا که هیچکس برای تبلیغ در نشریه ای که دیده نمی شود هزینه نمی کند. امروزه با رشد فضای مجازی، گسترش شبکه های اجتماعی و فراگیر شدن نرم افزارهای خرید و فروش، درج آگهی در روزنامه ها با رکود قابل توجهی روبرو است. و تقریبن این راه درآمد رو به بن بست شدن است.

اما اگر نشریات یا خبرگزاریها بتوانند تیراژ و بازدید خود را بالا نگه دارند، هنوز هستند کسانی که نیازمندیهایشان را در روزنامه دنبال کنند یا معرفی کسب و کار خود را به نشریات بسپارند. در این روش نیز کم و بیش به مانند روش درآمد زایی اول روزنامه ناچار است رویکرد انتقادی خود را حفظ کرده و در مسیر شفافیت زایی جامعه قدم بردارد.

هردو گروه رسانه های بالا برای اجتماع مفید و رسالت مطبوعاتی خود را پاس می دارند.
اما متأسفانه گروهی از نشریات، روزنامه ها و خبرگزاری ها نیز وجود دارند که نه تنها در خدمت جامعه نیستند، بلکه در جهت مقابل شفافیت قرار دارند و آن گروه رسانه هایی هستند که از روش سوم به دنبال کسب سود می گردند.

خبر فروشی، واگذاری صفحه و گزارشات سفارشی

بعضی اوقات خبرهای تمامن یکسویه و تبلیغاتی از دستاوردها، خدمات، شاهکارها و شق القمر نهادها یا اشخاص را در مطبوعات _بویژه مطبوعات محلی_ می خوانیم. هرچند قالب و ظاهر مطلب کاملن خبری یا گزارشی به نظر می رسد، اما در واقع مبالغه هایی غیر واقعی هستند که برای خوش آمد مدیرانی که اسپانسر روزنامه یا رسانه مورد نظر هستند، به خورد مخاطب داده می شود.

گزارش هایی از جیب مردم برای فریب همان مردم.

از جیب مردم به این سبب که عمدتن مدیرانی که رسانه ها را به استخدام تبلیغ خود در می آورند هزینه لازم را از بودجه ادارات یا مؤسسه های محل خدمت!! خود و در قالب بودجه فرهنگی یا روابط عمومی تأمین می کنند.

رسانه های این چنینی به طمع کسب سود یا فرار از دغدغه مالی خود را در حد یک بولتن مبالغه گر حقیر می کنند و نه تنها اراده و توان برای مقابله با فساد احتمالی مدیران ندارند؛ بلکه هر صدای منتقد را یا از رسانه ی خود حذف و یا با بوق آنارشیگری خفه می کنند.

هر نقد یا پاسخ خواهی را تخریب و تهمت جلوه می دهند و همچون حصار محکمی دژ فساد چنین مدیرانی را تداوم می بخشند.

جای بسی اندوه دارد که در این آشفته بازار منفعت طلبی و فشار، در این روزگار وادادگی خفقان و شب های به عینه سیاه روزنامه نگاری و رسانه داری، شاهد وابستگی و وامداری بسیاری از جراید و خبرگزاری ها به کرسی فساد یا قدرت هستیم.

برون رفت از این تنگنا میسر نیست مگر با تضمین آزادیهای مشروع و قانونی مطبوعات و گردش به واقع آزاد اطلاعات. دورنمایی سخت ولی ممکن

 

جواد آموزگار _ بهمن ۱۳۹۶