از کار سیاسی تا سیاسی کاری

نیاز شدید اصلاح طلبی به اصلاح

* چاپ شده در شماره ۳۳ نشریه استهبانی دیگر

این نوشته را نه در چارچوب انتقاد که به عنوان خود انتقادی خطاب به خودم و دوستان همیشگی و همفکران دیروزم می نویسم.

هرچند برخی از اندیشه های ما فاصله ی قابل لمسی گرفته اما منتهای آمال همه ما، نعل به نعل یکی و آن هم سربلندی ایران و ایرانی است، از این رو این اختلاف دیدگاه را چیزی جز تفاوت نگاهی درون یک خانواده نمی دانم.

کار سیاسی و تشکیلاتی در ایران برای آنها که فارغ از منافع و مصالح شخصی خط فکری خود را دنبال می کنند چیزی جز هزینه های پیدا و پنهان ندارد و شهادت می دهم قاطبه ی دوستان و همشهری های همفکر هیچگاه خارج از این قاعده عمل نکرده و هیچگونه اَنگ و اتهام منفعت طلبی بر آنها وارد نیست. اما آنچه باب نقد و خود انتقادی را باز کرده، فرم و نوع فعالیت فعالینِ سیاسیِ شهرستان استهبان در سالیان گذشته است.

هدف از فعالیت سیاسی باید نتیجه ی اجتماعی و اقتصادی آن در روزمره جامعه و سبب تغییرات هرچند کوچک در جهت توسعه همه جانبه عموم مردم باشد. در این میان تلاش برای تصاحب کرسی های قدرت و مسئولیت های دولتی و عمومی به عنوان ابزار اعمال اراده مهم است، اما نباید تبدیل به هدف شود یا این تلاش جای اهداف اصلی را بگیرد.

متأسفانه در بیش از یک دهه ی گذشته رفته رفته کار سیاسی برای تغییر مطلوب، جای خود را به سیاسی کاری برای تصاحب و تصرف کرسی های مسئولیت داده، تا جایی که جامعه در نگاه بسیاری از فعالین سیاسی به حاشیه ای کمرنگ و بی اهمیت تبدیل شده و جز در روزهای انتخابات و با هدف جلب رأی، رجوع واقعی به جامعه در فعالیت هایمان دیده نمی شود.

فراموش شدگیِ جامعه تا جایی پیش رفته که امروز، جلب اعتماد دوباره بدنه ی حامی اگر ناممکن نباشد، کاری بس دشوار و طاقت فرسا شده. نتیجه ی آن را در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته به وضوح دیدیم، نا امیدی بیش از نیمی از جامعه از امکان اثربخشی مؤثر صندوق رأی، یک انتخابات سرد و یک رئیس جمهور اقلیت.

متأسفانه ظاهراً این هشدار نیز نتوانسته روزمرگی جامعه را به یاد فعالین سیاسی حامی دولت بیندازد و هیچ کنش ملموسی از این دوستان در خصوص رویدادهای جاری شهرستان و کشور را نه دیدیم و نه شنیدیم.

همچنین افرادی بنا به شناخت قبلی و اطلاع از فعالیت های گذشته گلایه هایی را مطرح کرده اند که چرا فردای رأی گیری ما را به فراموشی سپرده و تا انتخابات بعدی کسی سراغی از احوال و خواسته های ما نمی گیرد؟

طرد اجتماعی بدنه رأی دهنده نتیجه ای جز قهر اجتماع رأی دهنده و لاغر شدن عقبه ی حامی خط فکری اصلاح طلبی نداشته و ندارد و به تبع آن یک اجتماع اندک بدون امکان ایجاد مطالبه گری مشخص اجتماعی حتی در دولت همسو نیز توان عرض اندام و وجود نخواهد داشت و جز در تشریفات و تعارفات مرسوم ما ایرانی ها نقشی عملی را ایفا نخواهد کرد. ما حصل آن را در ناتوانی تصاحب چیدمان اداری شهرستان و از آن تأسف بار تر بی خبری از آمد و شد برخی مدیران می بینیم.

روزگاری که بازار این دست فعالیت ها گرم بود، هر رخداد مهم شهرستانی یا ملی واکنشی روشن حتی در حد یک بیانیه رسمی به دنبال داشت و چندین بار شاهد حمایت متقابل جامعه و اصلاح طلبان در مطالبه گری های جدی اجتماعی و فرهنگی بودیم ، تا آنجا که مسئولان رده بالا را مجاب به تمکین و پذیرش اشتباه کرد. اما امروز نه در شادی نوروز و مناسبات ملی شما را در کنار خود دیدیم و نه حتی در سوگ و غم هموطنان فاجعه معدن؛ مطالبات شهری همچون پاسداشت روز هفت مهر یا معیشت هرچه تنگ تر شده ی مردم که بماند!

وقتی فعالین سیاسی یک جامعه به جای آن که نیروی محرک قطار توسعه سیاسی و اجتماعی باشند، خود دچار رخوت و کرختی و سکون و سکوت شوند و سیاسی کاری غیر شفاف جای کار سیاسی هدفمند را بگیرد، طبیعی است که این رخوت در بدنه ی جامعه رسوب کرده و راه را بر پیشبرد مردم سالاری آگاهانه خواهد بست.

دوستان و همراهان عزیز: هنوز هم چاره همان حرف سال ۹۶ جلسه ی شاندیز است، اگر خواهان همراهی مردم هستید باید به کوچه و بازار برگردید، باید با بازتعریفِ اهداف و روش فعالیت خود دوباره چه در مطالبه و چه در تکیه گاه، مردم را در اولویت بگذارید و صدای بدون سانسور آنها باشید.

قبل از آنکه منتظر ملاقات با فلان مسئول باشید به پای حرف همین مردم بنشینید تا بتوانید صدای بی صدایان را به گوش آنها که باید برسانید، بجای شادی از همراهی فلان مسئول در فلان سفر استانی، در پی همراهی با جامعه در فلان موضوع جاری و مهم بروید.

بی تردید اگر این آژیرهای قرمز قهر اجتماعی حاصل از عملکرد نامطلوب خرد و کلان ساختار سیاسی کشور را نشنوید، حد اقل تا یک دهه آینده نخواهید توانست اعتماد مورد نیاز بدنه ی حامی خود را جلب کرده و به راحتی از صحنه ی شطرنج سیاسی حذف خواهید شد و مردم ماجرای اصلاح طلبی و امید تغییر مؤثر را هم تمام شده قلمداد خواهند کرد.

پس بی تعارف بگویم : اصلاح طلبی پیش از مطالبه ی اصلاح نیاز به اصلاح دارد، زین پس را خود دانید…

جواد آموزگار / بهار ۱۴۰۴