?️ در پی انتشار خبر تملک شیخ مغربی و خرید ۱۰۰۰ متر از زمین‌های کناری توسط شهرداری محمد جواد کیان فرماندار گذشته استهبان نوشت:

سلام و عرض ادب
از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدم و لازم میدونم از زحمات و تلاشهای شورای محترم شهر وشهردار محترم و همه کسانی که در تحقق این امر کمک کردند تشکر میکنم(کنم). همین کار را سال ۷۴ که بنده فرمانداری بودم میخواستم انجام دهم که متاسفانه با این که همزمان با بازسازی مدرسه مغربی بود حریف آموزش و پرورش نشدم و همیشه در دلم بود که کاش این اتفاق می افتاد که خدارا شکر باتلاشهای عزیزان محقق گردید.
____________________________

جواد حسینی‌نژاد ✍

درود جنابِ دکتر کیانِ بزرگوار

اگر چه گذشته است، با این همه ای کاش در آن زمان که فرماندار بودید، دستِ کم جلوی کشیدنِ دیوار و سَردَرِ به این بلندی و پوشاندن و پنهان کردنِ “شیخ مغربی” به دلیل توهم و به نامِ مبارزه با صوفی‌گری را می‌گرفتید! مغربی از عارفان و شاعرانِ بزرگِ هم‌دوره‌ی حافظِ شیرازی است و تبریزیان هم مدعی گورجایش در مقبره‌الشعرای آن شهر هستند. گمانم به دستِ این همشهریان باشد، حافظیه را هم تخته خواهند کرد. چنان که سلفِ این اندیشه، با لودر تا پای تخت‌جمشید رفت و خدا بیامرزاد آن پیرِ روشن‌اندیش، حضرت آیت‌الله آقا سید محمود طالقانی، را که در برابرشان ایستادگی کرد و یادگارِ ملی ایرانیان را پاس داشت!

جنابِ دکتر کیان، کاش آن زمان جلوی ساختنِ دژی به نامِ اردوگاه فرهنگیان و باشگاهِ فرهنگیان را در گلوگاهِ حیاتی شهر گرفته بودید تا این زخمِ ناسور، هی سر باز نکند و هر دم داغی بر داغِ طبیعتِ رنجورِ استهبان سوار نشود! در ادامه‌ی همین کارِ نسنجیده، سرو کهن‌سالِ “ننه‌وبچه” و بسیاری درختانِ دیگر خشکید. ساخت و سازهای زشت و شخصی به دلیل راهِ دست‌رسی ماشینی، روایی یافت و فرمانداران و سکان‌دارانِ اداره‌های پس از شما نیز از هر دو دسته‌ی چپ و راست، این راهِ نادرست را ادامه دادند تا اکنون که کوه‌های جنوبی و راه‌گشایی و آتش زدنِ پیاپی آن، زخمی سرطانی شده است!

جناب کیان، روی سخنم تنها با شما نیست! کاش گوش‌هایی باشند که بشنوند و تنها پرونده‌سازان دست به کار نباشند!

استهبان جای شگفتی است! کسانی سال‌هاست در پی ویران‌سازی آرامگاه “شیخ علی‌نقی” بوده و هستند؛ باز هم به نام مبارزه با صوفی‌گری، ولی چند چیز را فراموش کرده‌اند: نخست این که نام و نوشته‌های شیخ علی‌نقی اصطهباناتی، در کتابِ ارزشمند و نام‌دار “الذریعه الی تصانیف الشیعه”‌ی شادروان علامه “شیخ آقابزرگ تهرانی” به عنوانِ میراثِ شیعیان آمده است (خودم در کتاب‌خانه‌ی دانشگاهِ تهران، دیده‌ام)! دوم هم این که آرامگاهِ وی از دوره‌ی صفویه در زادگاهش و موردِ احترامِ مردم بوده است. سه‌دیگر هم پیش از شما و پدرِ شما و پدرِ پدرِ شما و پدرِ پدرِ پدرِ شمایان نیز بوده است. انگار که در این شهر، دین‌دار و باورمند نبوده تا اکنون که سر و کله‌ی این خشک‌مغزانِ خام‌اندیش پیدا شده است!

نمونه‌ی دیگرش هم باز همین حضرات می‌خواستند نامِ “پیرِمراد” را چون بخشِ نخستِ آن واژه‌ی “پیر” است، به برالمراد یا باب‌المراد تغییر دهند!

ببینید و داوری بفرمایید با چه کسانی و چه اندیشه‌ای، هم‌دوره‌ایم!

هم‌ایشان بفرمایند چرا صدایی از تنشان برای بسیاری از مسایلِ مهم و اساسی دیگر در این شهر بیرون نمی‌آید!

بفرمایند یکی از همین حضرات، هیچ‌گاه پرسشی ندارد که چرا میانگینِ قیمتِ زمین و مسکن در استهبان، آن هم در دوره‌ی رکودِ سراسری آن در کشور، بالارونده بود و اکنون هم از بسیاری شهرهای بزرگ و مهمِ ایران، بالاتر است و چه دست‌ها و کسانی پشتِ پرده‌ی آن هستند و چه علل و دلایلی دارد؟ زمین و زمین‌خوار چیست و کیست؟

چرا خطبه‌ای برای زباله‌گردی در شهرِ کوچک و متمولِ استهبان خوانده نمی‌شود؟

چرا از سالِ ۱۳۹۲ خورشیدی این همه کوه‌ها و طبیعتِ استهبان را برای گسترشِ بی‌رویه‌ی انجیرستان‌ها سوزانده‌اند و برای نمونه با یک نفر هم برخوردی نشده و به مردم نیز معرفی نشده است؟

چرا این همه چاهِ مجاز و غیرمجازِ آب در این شهر وجود دارد و ۲۴ساعته آب (این سرمایه‌ی ملی، همگانی و انفال) را به صورتِ شخصی، خرید و فروش می‌کنند تا هم انجیرستانِ دیم را آب‌یاری کنند و این یادگارِ گران‌سنگ و کهن و هم‌زمان خودِ شهر به دلیل بی‌آبی نابود شود؟ و باز صدایی از ایشان در نمی‌آید و سخنی و خطبه‌ای نیز شنیده نمی‌شود!

چرا همه‌ی راه‌ها و کریدورها و عوارض طبیعی و کهن مانند “کُتِ چله‌خونه” را با فنس و به نام انجیر، محصور کرده و بسته‌اند و باز صدای این حضرات برنمی‌آید؟

البته من هم آگاهم که مسایلِ مهم‌تری چون موی فلان دختر، تفتیشِ عقاید و برخورد با کنشگرانِ مدنی و دخالت در امورِ شخصی مردمِ مومن و متدینِ استهبان و دادنِ القاب و عناوینِ فلان و بهمان به ایشان در الویت است تا رسیدگی واقعی به فقر و زمین و مسکن و محیط زیست و آب و مانند اینها !

“گر مسلمانی از این است که حافظ دارد

آه اگر از پس امروز بود فردایی”

“و قالوا انالله و انا الیه راجعون”

۱ دی ۱۳۹۹ خورشیدی